کد مطلب: ۶۹۴۴
تعداد بازدید: ۱۵۹
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۳
سبک زندگی اسلامی | ۷
در این میان اگر فرمان برداری از پروردگار متعالی به معنای اجرای اوامر و ترک نواهی خدا خواست قلبی انسان باشد، دلش آباد می‌شود و البته به طور طبیعی نتیجه‌ی آبادانی دل، آبادانی زندگی است. در مقابل اگر طاعت پروردگار بر قلب آدمی حاکم نباشد و گرایش‌های نفسانی و خواست‌های شیطانی مبنای تصمیم‌گیری انسان شود، به شکست و خرابی زندگی می‌انجامد.

بخش اوّل: کلیّات  و مفاهیم | ۶


غافل نبودن


یکی از مهم‌ترین لوازم جریان عبودیت و بندگی خدای متعالی در زندگی، غافل نبودن از مبدأ، معاد و نوع زندگی دیگر بندگان خداست. رابطه‌ی این اصل با سبک زندگی اسلامی در این است که غفلت از موارد یاد شده با حقیقت و ماهیّت جریان حیات از نظر دین منافات دارد. گذران غافلانه‌ی زندگی، جریان حیات را از مسیر زندگی انسانی خارج می‌کند و در ردیف حیات حیوانی قرار می‌دهد که مالامال از غفلت است، به عنوان مثال گوسفندی که در مقام گذران زندگی روزمره فقط به چریدن در مرغزاری سبز و خرم می‌اندیشد از سه چیز غافل است: نخست از مالک خود که شرایط چَرا را برای او فراهم کرده است؛ دوم از سرنوشت نهایی خود که پایان همه‌ی چریدن‌ها و در نتیجه فربه شدنِ جسمش، ذبح شدن و مورد استفاده‌ی انسان‌ها قرار گرفتن است؛ سومینِ غفلت گوسفند از هم‌نوعانش است؛ یعنی توجه ندارد که آیا گوسفند کنارش مثل او چریده و سیر شده یا گرسنه است؟
روشن است اگر انسانی در عرصه‌ی زندگی دنیا، از جایگاه عبودیّت خود و مولویّت ذات اقدس الله غافل شود، نقطه‌ی نهایی و عاقبت کارش را فراموش کند و از نحوه‌ی گذران زندگی مادّی هم‌نوعان خود بی‌اطلاع باشد، زندگی‌اش در شمار زندگی حیوانی است. برهمین اساس در ادعیه‌ی وارد از ناحیه‌ی معصومان(ع) که متن آموزشی و تربیتی کلاس عبودیت خداست به پویندگان طریق بندگی تعلیم داده شده که از پروردگار متعالی تقاضا کنند تا آنان را از خواب غفلت بیدار سازد: «وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ».[1]

 

عفاف

 

حاکمیت جریان اخلاقی عفاف بر زندگی فردی و خانوادگی اهل ایمان نشانگر تسلّط انسانیّت و مروّت بر زندگی آنان بوده، ضامن اجرای سبک زندگی اسلامی است. اهمیّت و ضرورت جریان این اصل اخلاقی در حیات مؤمنانه، محدّثان را بر آن داشته تا بخشی از کتب حدیثی خود را به نقل روایات مربوط به عفاف اختصاص دهند.[2] تقاضای آراستگی به عفاف در دعاها و مناجات‌های اهل‌بیت(ع) مؤیّد دیگری بر ضرورت اجرای این اصل در مسیر حرکت به نقطه‌ی کمال عبودیّت و بندگی خدای سبحان است، از جمله در دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان از خداوند متعالی می‌خواهیم که در این‌روز به پوشش و عفاف زینتمان بخشد: «أَللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ».
جریان اخلاقی عفاف چهار رکن اصلی دارد که رعایت آن‌ها انسان را عفیف قرار می‌دهد:
اوّلین و مهم‌ترین عنصر عفاف، حیاست که بیشتر در جریان پوشش جلوه می‌کند. شاید یکی از وجوه تقاضای ستر و عفاف در کنار هم در دعای فوق الذکر همین نکته باشد که لازمِ عفت، رعایت پوشش است. هرچند حیا و پوشش امری مشترک میان زنان و مردان است، این امر در مورد زنان اهمیت بیشتری دارد. سوگمندانه رعایت جریان حیا و پوشش حتی در میان جامعه‌ی بانوان مؤمن کم‌رنگ‌تر از گذشته شده و رو به تنازل گذاشته است؛ به‌طوری‌که یک خانم محجّبه با روی باز با مرد نامحرم هم‌صحبت می‌شود. درحالی‌که پیشتر زنان متدیّن به هیچ وجه حاضر نبودند صورت خود را برابر نامحرم باز بگذارند.
دومین عنصر عفاف، قناعت و عدم زیاده‌خواهی است، لذا در ادامه‌ی دعای مزبور به عنوان توضیح بیشتر عفاف، از خداوند می‌خواهیم که با لباس قناعت و کفاف ما را بپوشاند:

«وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْكَفَافِ».[3]
دوری از آلودگی‌های اخلاقی با عنوان حفظ شکم و شهوت، سومین عنصر عفاف است که در روایتی از حضرت باقر(ع) بالاترین عبادت شمرده شده است: (إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبَادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ)،[4] چه شکم‌بارگی و شهوت‌رانی عزّت و شرف انسان را از بین می‌برند و او را در هر لباس و عنوانی که باشد بی‌آبرو می‌کنند.

 

مهرورزی با دیگران


توجّه و محبّت به دیگر افراد جامعه مثل تقسیم توانمندی‌ها و دارایی‌های خود با ایشان و انحصاری نکردن آن‌ها، اصل مهمّ دیگری است که رعایت آن، زندگی اجتماعی مؤمنان را اسلامی می‌کند و سیر ایشان در خط بندگی را سرعت می‌بخشد. توجه به حال ایتام و تلاش برای پشتیبانی از ایشان، اطعام طعام، سلام کردن و هم‌نشینی با مردم نیک مصادیق و جلوه‌های این اصل به شمار می‌آیند که در دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان آن‌ها را از خداوند طلب می‌کنیم:

«اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الأیْتَامِ وَ إطْعَامِ الطَّعَامِ وَ إفْشَاءِ السَّلامِ و صُحْبَةِ الْکِرَامِ».[5]


 نتیجه‌ی اتّخاذ سبک زندگی دینی


از آنجا که مهم‌ترین نکته در اجرای سبک زندگی دینی، بندگی خدا و تلاش برای فرمانبری و اطاعت از ذات اقدس الله در عرصه‌های مختلف جریان حیات است، اثاری که برای فرمان‌بری از خدا در آموزه‌های دینی بیان شده، نتایج رویکرد به سبک زندگی دینی خواهد بود.
از زیباترین ثمراتی که بر اطاعت از خدا مترتب می‌شود، عمران و آبادانی قلب و دل است. در بخشی از صلوات شعبانیّه از زبان مبارک سیدالساجدین(ع) از خداوند متعالی می‌خواهیم که قلب و دل ما را به واسطه‌ی فرمانبری و اطاعت از خودش آباد کند: «وَاعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ». بیشتر آن که هر چند زندگی انسان در پیچ و خم و فراز و فرود یک سلسله حوادث، رویدادها و در ارتباط و تعامل با دیگران در حوزه‌های مختلف فردی و اجتماعی شکل می‌گیرد، آنچه سرنوشت انسان را در این بسترهای متنوّع رقم می‌زند جریان رفتاری خود اوست. منشأ و سرچشمه‌ی رفتارهای انسان تصمیم‌گیری‌های او و کانون تصمیم‌گیری نیز قلب و دل انسان است. در نتیجه بسته به اینکه خواست‌های قلبی انسان چه باشند، تصمیم‌ها و در نتیجه رفتارهایش تغییر می‌کنند.
در این میان اگر فرمان برداری از پروردگار متعالی به معنای اجرای اوامر و ترک نواهی خدا خواست قلبی انسان باشد، دلش آباد می‌شود و البته به طور طبیعی نتیجه‌ی آبادانی دل، آبادانی زندگی است. در مقابل اگر طاعت پروردگار بر قلب آدمی حاکم نباشد و گرایش‌های نفسانی و خواست‌های شیطانی مبنای تصمیم‌گیری انسان شود، به شکست و خرابی زندگی می‌انجامد. دلیل این سخن ادامه‌ی جمله‌ی مذکور صلوات شعبانیّه است که از خداوند درخواست می‌کنیم تا دل ما را به سبب نافرمانی از ذات اقدس خود ذلیل و خوار نسازد: «وَلاَ تُخْزِهِ بِمَعْصِیَتِکَ». از آن‌رو که «خِزی» ذلّت برخاسته از شکست است،[6] از این دعا فهمیده می‌شود که نافرمانی پروردگار متعالی چنان زندگی را خراب می‌کند که موجب ایجاد احساس ذلّت و خواری در انسان می‌شود. براساس آنچه گذشت بطلان تفکّر پیشرفت و ترقّی با گناه، و شکست و ناکامی در نتیجه‌ی طاعت پروردگار معلوم می‌شود. تجربه‌ی عملکرد فرمانبران از خدای سبحان و معصیت‌کاران نیز همین را نشان می‌دهد، زیرا همواره عاقبت کار و نتیجه‌ی زندگی اهل طاعت نیکو و آباد و نتیجه‌ی کار اهل معصیت شکست و خواری بوده است و خواهد بود.
از دیگر نتایج رویکرد به سبک زندگی دینی، بهره‌مندی از سعادت اخروی، خوشبختی در عرصه‌ی ثبات زندگی، است. خداوند متعالی پس از تبیین نظام رفتاری و سبک زندگی عبادالرحمان در آیات پایانی سوره‌ی فرقان، بازتاب و ثمره‌ی عملکرد آنان را قرار گرفتن همیشگی در درجات عالی بهشت و مواجهه با تحیّت و سلام فرشتگان بیان کرده است:

«أُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَاماً * خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَاماً»[7]. «غرفه» از مشتقّات مادّه‌ی «غَرَفَ» و به معنای قسمت فوقانی ساختمان و طبقه‌ی بالای منزل است: «الْغُرْفَةُ: علّیّة مِنَ البَناءِ».[8] در روایتی نورانی از حضرت باقر(ع) مراد از غرفه، بهشت بیان شده است:

«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(ع) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «اُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا» قَالَ(ع): «الْغُرْفَةُ الْجَنَّةِ»[9]. نتیجه آنکه مقصود از غرفه‌ای که به عبادالرحمان پاداش داده می‌شود، درجات عالی بهشت و برترین منزلگاه‌های بهشتی است.
دلیل قرار گرفتن عبادالرحمان در درجات عالی بهشت این است که آنان با اتخاذ سبک زندگی دینی و در پرتو زیستن براساس تعالیم شریعت، به والاترین نقاط کمال و عبودیّت حق رسیده‌اند.
البته این سخن بنابر آن است که صبر را در آیه‌ی مورد استناد، با نظام رفتاری عبادالرحمان و همان سبک زندگی ایشان مرادف بدانیم، چنانکه علامه‌ی طباطبایی در تفسیر گرانسنگ المیزان چنین فرموده است.[10] بیشتر آنکه صبر از واژه‌هایی است که به دلیل وجود لطایفی چند در اصل معنای آن، معادل‌یابی دقیق برای آن در دیگر زبان‌ها به راحتی ممکن نیست، از این‌رو ترجمه‌ی صبر به شکیبایی در زبان فارسی، نمی‌تواند گویای مفهوم دقیق نهفته در این واژه در زبان عربی باشد.
معنای دقیق واژه‌ی «صبر»، مقاومت برابر سختی‌ها و شداید و خودداری و خویشتن‌داری در تنگناهاست: «ألصَّبْرُ الإمْسَاکُ فِی ضیقٍ»، چنانکه هنگام فراهم آوردن سخت‌ترین شرایط برای چهارپایان که حبس آن‌ها بدون هرگونه غذاست، از تعبیر «صبر» استفاده و گفته می‌شود: «صَبَرْتُ الَدابّةَ؛ اَی حَبَسْتُها بِلا عَلَفٍ». بنابراین خودداری از عمل براساس امیال نفسانی و به صورت دلبخواهی به خاطر حکم عقل یا قانون شرع صبر است: «الصَّبْرُ حَبسُ النّفسِ عَلَى مَا یَقتَضیهِ العقلُ والشَّرعُ».[11]
همه‌ی آنچه در آیات پایانی سوره‌ی فرقان به عنوان شیوه‌ی عملی و نظام رفتاری عباد الرحمان بیان شده است، مصادیقی از طاعت خدا و ترک معصیت ذات اقدس حق‌اند؛ مواردی چون: تواضع و فروتنی و برخورد سالم مقابل برخورد زشت و لغو جاهلان: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»[12]، رعایت اعتدال در مصرف: «وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا»[13]، شهادت باطل ندادن و نپرداختن به لهو: «وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا»[14] و شماری دیگر، از این رو بهره‌مندی عبادالرحمان از درجات عالی بهشت در ازای صبری که داشتند: «اُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا» در واقع برخوردار شدن از نعمت‌های اخروی به ازای نظام‌مند سازی رفتارها براساس مقرّرات و قوانین شرع است.[15]
معنای حقیقی عبودیّت و بندگی خداوند هم این است که انسان تمایلات شناور و دلخواه‌های افسارگسیخته‌ی عرصه‌ی زندگی را در چارچوب مقرّرات دین نظام‌مند سازد. از این‌روست که پیش‌تر بیان شد مهم‌ترین اصل برای پی‌ریزی سبک زندگی دینی محور قرار دادن عبادت و بندگی خداوند در زندگی است.

 

خودآزمایی

 

1- یکی از مهم‌ترین لوازم جریان عبودیت و بندگی خدای متعالی در زندگی چیست و رابطه‌اش با سبک زندگی اسلامی را بیان کنید.
2- معنای حقیقی عبودیّت و بندگی خداوند را شرح دهید.

 

پی‌نوشت‌ها


[1]. اقبال‌الاعمال، ص۱۰۹؛ مفاتیح الجنان، دعای روز اول ماه مبارک رمضان.
[2]. از جمله مرحوم کلینی در کافی، شیخ حرّ عاملی در وسائل‌الشیعه و علامه‌ی مجلسی در بحار‌الانوار.
[3]. مصباح کفعمی، ص۶۱۲؛ مفاتیح الجنان، ادعیه‌ی روزهای ماه رمضان.
[4]. الکافی، ج۱، ص۷۹.
[5]. اقبال‌الاعمال، ص۱۳۴؛ مفاتیح الجنان، ادعیه‌ی روزهای ماه رمضان.
[6]. المفردات، ص۲۸۱.
[7]. سوره‌ی فرقان، آیات ۷۵ و ۷۶. «(آری) آن‌ها هستند که درجات عالی بهشت در برابر شکیباییشان به آنان پاداش داده می‌شود. و در آن با تحیت و سلام روبرو می‌شوند. * جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوبی!».
[8]. المفردات، ص۶۰۵.
[9]. کشف‌الغمه، ج۲، ص۱۳۲؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۸۶.
[10]. ج۱۵، ص ۲۴۵.
[11]. المفردات، ص۴۷۴.
[12]. سوره‌ی فرقان، آیه‌ی ۶۳. «بندگان (خاصّ خداوند) کسانی‌اند که با آرامش و بی‌تکبّر بر زمین راه می‌روند و هنگامی که جاهلان، آن‌ها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند) به آن‌ها سلام می‌گویند (و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند».
[13]. سوره‌ی فرقان، آیه‌ی ۶۷. «و کسانی که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف می‌نمایند و نه سخت‌گیری؛ بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالی دارند».
[14]. سوره‌ی فرقان، آیه‌ی ۷۲. «و کسانی که شهادت به باطل نمی‌دهند (و در مجالس باطل شرکت نمی‌کنند) و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن می‌گذرند».
[15]. برای تفصیل بیش‌تر، رک: سبک زندگی عبادالرحمن در قرآن (تفسیر آیات پایانی سوره‌ی فرقان)، اثر نگارنده.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله سید احمد علم الهدی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: